- شکر به
- به شیرین آبی مطبوع
معنی شکر به - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بچه شتر
شکرگزاری و حقشناسی و سپاسداری
معشوق شیرین لب، شخصی که لب پایین وی شکافته و چاکدار باشد، گونه ای نان شیرینی
قسمی شیرینی و آن چنین بود که در درون قطعاتی کوچک از خمیر آرد گندم شکر و مغز بادام نیم کوفته انباشته و می پختند
قسمی شیرینی و آن چنین بود که در درون قطعاتی کوچک از خمیر آرد گندم شکر و مغز بادام نیم کوفته انباشته و می پختند
نوعی شیرینی شکر پاره، پرکالهای دراز و پهن که از شکر سازند و بر هم نهند شکر قلم
شکر ریزنده، بسیار شیرین
شربت ساخته از آب که شکر در آن کنند ما السکر. یا شکر سوزان. چیزی نظیر نبات سوخته، رنجش اندکی که میان دو دوست پدید آید
شکرین، شیرین، نوعی حلوا
شکار کرده، شکسته در هم شکسته
شکار کننده، شکننده درهم شکننده
سپاس خدای راست
مایعی که در ساقه بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی بیرون می تراود، شیره خشخاش
زن یا جانور ماده که شیر دهد شیر دهنده
آب نمک آب شور معدنی
بهای شیر دادن حق ارضاع، پول یا چیزی دیگر که داماد به پدر و مادر عروس دهند
خوراکیی که با شیر و برنج پزند شیر با شیروا. طرز تهیه آن چنین است: به اندازه لازم شیر گیرند و برای هر من شیر پنج سیر یا کمتر برنج در شیر ریزند و بار کنند و قدری هم شیر را کنار بگذارند و دیگ را بر روی آتش هم زنند بگذارند تا پخته شود. اگر سفت شود و پخته نشود قدری آب ریزند نزدیک پخته شدن آن شیری را که کنار گذاشته اند با شکر و گلاب و هل در آن ریزند و پس از چند جوش بردارند
شکار کننده، درهم شکننده
مایعی که در ساقۀ بعضی از گیاه هان وجود دارد
شکر و سپاس، حق شکر، شکرگزاری، سپاسگزاری، سپاس داری، برای مثال همی گفت شولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی۱ - ۱۱۶)
دوشمت دشمت دشسگال
کنایه از آن که با وجود جوانی بسیار شجاع و دلیر است
نوعی مربا
شوراب، آب شور، آبی که نمک داشته باشد و طعمش شور باشد، اشک چشم
آویزه منگوله رشته ها و منگوله هایی که از کنار و حاشیه چیزی آویزند، جمع شراریب، لوله هایی از شیشه باریک که از داخل آن ها نخ بیرون کنند برای آویزه
شکر گداخته در آب، شربت
سیرابی جانوران علفخوار (گوسفند گاو گوساله و غیره) که محل ذخیره علف در موقع چریدن آنهاست. این قسمت در حقیقت اولین بخش معده نشخوار کنندگان است که در حکم کیسه ای حجیم برای ذخیره است سیرابی
معده گاو و گوسفند، معده حیوانات خصوصاً حیوانات علفخوار